اصول سازمان موفق
(تجربه‌ی استارباکس)
پنج اصل طلایی تبدیل چیزهای معمولی به خارق العاده
اصل پنجم: اثر خود را بر جای بگذارید
تاثیرگذاری بر مردم چیزی است که کسب و کارها در سطوح مختلف و با افراد مختلف انجام می‌دهند. همه ما سعی می کنیم تقریبا بر همه کسانی که می‌بینیم به طرق مختلف تاثیر بذاریم.
همیشه دنبال فرصتی برای برقراری ارتباط باشید و ارتباطات کنونی خود را تقویت کنید. حداقل دو دلیل برای انجام این کار وجود داره:
اول، به شما امکان دسترسی سریع به کسی که می‌خواین روی او تاثیر بذارید یا کسانی که در آینده ممکنه بخواین بر آن‌ها تاثیر بذارید، می‌دهد. اگر با فردی که می‌خواین بر او تاثیر بذارید آشنایی شخصی ندارید ممکن است با یکی از دوستان او دوست باشید که حاضر باشد نظر شما را با ادبیات مناسبی به او انتقال دهد یا یک ملاقات برایتان فراهم کند.
اگر بخواین بر کسی که هیچ رابطه‌ای با او ندارید تاثیر بذارید، شاید شانس چندانی نداشته باشید. کار ساده‌ای نیست که بدون صحبت کردن با کسی، کسی را به انجام کاری قانع کنید.
دلیل دوم اینه که افراد معمولا تمایل دارند به کسی گوش بدهند و کمکش کنند که او را دوست یا یار خود می‌دونند. حتی اگر کسی که شما را نمی‌شناسد از خود تمایلی برای حرف زدن هم نشان بدهد، باز به خوبی کسی که با او رابطه قوی دارد، به شما گوش نخواهد داد.
وقتی مشتریان جدید شما را نمی‌شناسن، داشتن شناخت مثبت آن‌ها در مورد شما و کسب و کارتان، اهمیت بیش‌تری پیدا می‌کند. معتبر بودن، برای مشتریان اهمیت دارد. اما چه چیزهایی به یک کسب و کار اعتبار می‌دهد؟
ویژگی‌های زیر به این مسئله کمک می کنه:
- باید اینجوری به نظر برسه که از محصول یا خدمتی که در مورد آن صحبت می‌کنین، شناخت دارین
- مشتری به شما اعتماد داشته باشه
- مشتریان دوستتون داشته باشند
- شبیه مشتریتون باشید – برای مثال عقاید و/یا ارزش‌هایی را ابراز کنید که در آن‌ها با مشتری اشتراک دارید.
تصمیم بگیرید که بر چه کسانی می‌خواهید به صورت مستقیم و غیرمستقیم تاثیر بگذارید
این مسئله شاید واضح به نظر برسد – برای نمونه، ممکن است بخواهید یکی از کارمندان خود را متقاعد کنید که سخت‌تر کار کند. بهترین راه انجام این کار می‌تواند این باشد که با او به صورت خصوصی صحبت کنید. اما، گاهی می‌خواهید نگرش یا رفتار کسانی را تغییر دهید که برای گفتگو با آن‌ها شما گزینه چندان مناسبی نیستید. گاهی بهترین گزینه این است که به صورت غیرمستقیم بر افراد تاثیر بگذارید.
شما به عنوان یه کارمند یا یک مدیر میتونید تاثیرات عمیقی بزارید روی افراد و اجتماع
شما باید برای رسیدن به اهدافی که برای مغازه یا شرکتتون دارید، خیلی کارها کنید.
مثلا:
از خیلی چیزها باید بگذرین
یه وقتایی هم اگر مدیر هستین باید حقوق کارمند‌‌های خودتون رو کم کنید
شاید فکر کنید که برای موفقیت یه کسب وکار حتما باید نیروهایی که تو اون کسب و کار هستن نیرومند باشن و مثبت باشن که بتونن تو جامعه تاثیر بزارن
برای موفقیت باید به یک چیزایی رو رعایت کنید و انجام بدین و یک اثری رو جا بزارید
مثلا استارباکس یکسری تعهد ها گذاشته:
1.درک مسائل زیست محیطی و تقسیم اطلاعات به دست آمده با کارکن های خودشون
2.تدوین راه حل های نوآورانه و انعطاف پذیر برای ایجاد تحول
3.پذیرفتن اینکه مسئولیت مالی برای آینده محیط زیست ما ضروری هست
اینکه شما به عنوان یک کارمند یا مدیر چه قدر وجدان داشته باشین و چه قدر قلبتون بزرگ باشه خیلی نقش مهمی تو پیشرفت کارتون ایجاد میکنه
اگر یک شرکت دارین یا یه کاری دارید میتونید برای مردمی که براشون کار میکنید یکسری کارهای شگفت انگیز انجام بدید
شما میتونید تو یک حوض کوچیک یک موج بزرگ ایجاد کنید این خیلی مهمه که بدونید حتما قرار نیست کار بزرگ انجام بدید
همه مردم ترجیح میدن با کسب وکاری که از نظر اجتماعی آگاه هستن کارکنن و با همچین کسب وکار هایی تعامل داشته باشن یا از این مغازه ها خرید کنن
وقتی شما این اصل هایی رو که گفتم رو اجرایی کنید روحیتون رو هم عوض میشه و باعث میشه یک روحیه فعال داشته باشید تو اجتماع دقیقا روحیتون سه برابر بالاتر میشه از شرکت هایی که هم سطح خودتون هست.
حتی اگر یک شرکت هم سطح خودتون داشته باشید ولی روحیه ی مثبت نداشته باشن کارکن هاشون حضورشون تو اجتماع کمرنگ میشه
وقتی که محیط کار مطابق ارزش های فردی کارکن ها باشه بهره وری بیشتر میشه
زمانی شغل ها ارزش پیدا میکنه که 100 درصد اعتماد از طرف مشتری ایجاد بشه و این اعتماد مشتری هست که باعث موفقیت کار شما میشه