اصل اول: آن را متعلق به خود کنید
زمانی زندگی برای شما لذت بخش میشه که شما یک هدف داشته باشید و اون هدف رو با ارادهی خودتون انتخاب کرده باشید و پذیرفته باشید و زمانی که شما خودتون هدف زندگیتون رو انتخاب میکنید، تبدیل میشید به یک نیروی طبیعت، به جای اینکه یک موجود کوچیک، خودخواه و تب آلود بشید که باعث میشه کلی بیماری بگیرید و به جای اینکه دنیا رو صرف شادی خودتون کنید صرف این میکنید که از دنیا شکایت کنید و دائم ناله کنید.
مدیرها یکسری توقعات از کارکنان خودشون دارن که یکی از این توقعات این هست که کارکنان تو کارخودشون واقعی باشند نه اینکه وانمود کنن که مشغول کار هستند.
اکثر اوقات کارکنان متوجه این نیستن که تلاشهایی که توی یک سازمان میکنن چطوری باعث موفقیت سازمان میشه، به خاطر همین هست که کارکنان متوجه این نیستن که موفقیت کسبوکار چطوری با خود اونها یعنی کارکنان ارتباط داره..
حالا چه زمانی این اتفاق می افته که کارکنان متوجه این موضوع نمیشن؟ معمولا دلیلش اینه که مدیریت نتونسته به کارکنان خودش تاثیر سازندهای رو نشون بده، تاثیری که بهشون بفهمونه که شما کارکنان اشخاصی هستید که باعث میشید تو راه خدمتشون گامی بردارند.
استارباکس راههای زیادی به شرکاش که همون کارمند هاش هستند یاد داده تا بتونن در تموم تعاملهایی که هرروز تو محل کار ایجاد میشه با اشتیاق کامل باشند و درضمن این موضوع بهشون یاد داده که چطوری از استعدادهایی که دارن به صورت کامل استفاده کنند.
استار باکس با این اصل که( آن را متعلق به خودتون بکنید) موفق شده یک طرح عالی رو ایجاد کنه که با این طرح شرکا یا کارمند ها رو تو تموم زمینهها تشویق میکنه تا انرژی و ازخودگذشتگی خودش رو به همه کارهایی که انجام میدن سرازیر کنه.
هیچ مدیری نمیتونه به کارکنانش بگه بیا ارزش خودت رو که تو درونت هست رو نشون بده یا آشکار کن درصورتی که به صورت عالی طبق الویت های کار موردنظر مشغول انجام یکسری وظیفه ها هستن؛ اما مدیرهای استارباکس یک ساختار رو ایجاد کردن که به شرکا امکان میده تاخودشون رو تو کار نشون بدن به صورتی که بتونند با شیوههای خیلی بی سابقه برای مشتریها عالی باشن.